Apparatus Sanaz Haeri

رنج عمیق دگردیسی / نقاشی های ساناز حائری

رنج عمیق دگردیسی – نقاشی های ساناز حائری

 

به قول گراهام سادرلند: «نقاش‌ها همیشه در حین انجام کار، نمی‌دانند که دارند چه می‌کنند؛ آن‌ها قصدشان را فقط وقتی می‌فهمند که کار تمام شده باشد.»

paper به این ترتیب شروع این مجموعه با طراحی و نقاشی از حیوانات شروع شد و در عرض چهار سال اخیر و در طی فرآیند کار، تغییرات مختلفی –چه تکنیکی و چه مفهومی– پیش آمد که تلاش می‌کنم این تغییرات را توضیح دهم. رفته رفته تصاویر این حیوانات انتزاعی و دفرمه شدند و به کلاژ تصویریِ جانورانی بدل گشتند که ترکیبی از اندام‌های حیوانات مختلف بود. البته دیگر یقین دارم که این مسئله احتمالًا از تجربه ی زیسته‌ام در این شهر ناشی شده است؛ شهری که برای من یادآور نمایشنامه‌ی کرگدن اوژن یونسکو است با همان دگرگونی‌های جمعی عجیبی که در این نمایشنامه اتفاق می‌افتد. به تدریج این جانوران و فضای خالی اطرافشان، به یک زبان بصری تبدیل شد و من کوشیدم دغدغه‌های ذهنی‌ام را از زبان آنان بیان کنم. در این میان به این فضا خطوطی – ممتد یا پیوسته- اضافه شد که گاه یادآور خطوط و محدودیت‌های شهری بودند و گاه دوخت‌ها و خطوط الگوهای زنانه‌ی خیاطی. اما مهمترین چیز اشاره به تجربیاتِ عاطفی فیگورها بود که از طریق بافت و رنگ و بازی با فضاهای مثبت و منفی اتفاق می‌افتاد. به این ترتیب زیرمجموعه‌های مختلفی از طریق این زبان و تحتِ مجموعه‌ی جانوران شکل گرفت. پس از آن مدتی به مطالعه‌ی فیگورها و جانوران در نقاشی‌های قرون وسطی و نقاشی‌های قدیمی ایرانی مشغول شدم. جالب‌ترین بخش به نظرم، فیگور دیو و سپس غول در نقاشی ایرانی بود که به عنوان عنصری ثابت و نمادی از شر در دوران‌های مختلف تاریخی تکرار شده بود. سپس فیگورهای خاصی را برطبق نگارگری‌های ایرانی، منطق‌الطیر یا کتاب‌های دیگر انتخاب کردم و با اندازه‌های بزرگ و رویکردی دیگر در بستری تازه قرار دادم و این چنین بود که زیرمجموعه‌ی دیوها شکل گرفت. در طی این فرآیند اصراری به ثابت نگه داشتنِ تکنیک یا مدیوم نداشتم چرا که تنها به دنبال بافت یا زمینه‌ی مناسبی می‌گشتم که به تصورات ذهنی‌ام نزدیک باشد. همین شد که تکنیک‌ها و مدیوم‌های مختلف تجربه شدند و مجموعه کارهایی از آن‌ها باقی ماند.

ساناز حائری